رسالت عشق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

در وصف یار

07 دی 1395 توسط فاطمه کمالی

 

درد کم نیست که با گریه به پایان برسد

وای از آن لحظه که دریاچه به طوفان برسد !

جمعه ای دیگر از اندوه زمین رد شده است

درد ما در همه آفاق زبانزد شده است

پس کجایید ؟! جهان معجزه گر می خواهد

آسمان بی کس و تنهاست , پدر می خواهد

شاخه ای یاس به پروانه امانت بدهید

قدر یک گریه به ما شانه امانت بدهید

ما از آن طایفه هستیم که حاشا شده است

دلمان کورترین نقطه ی دنیا شده است

روز و شب مرتع شیطان زده را بیل زدیم

بوسه بر دست برادرکُش قابیل زدیم !

سروها را همه , تا شاخه ی آخر کُشتیم

با تفنگی که پدر داشت , برادر کُشتیم

هر چقدر اشک بریزیم از این درد کم است

شانه داریم , ولی مختص تابوتِ هم است !!!

 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بصیرت لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

رسالت عشق

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • امام زمان (عج)
  • بصیرت
  • نظام خانواده

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس