ساده زیستی حضرت مسیح (ع) در کلام امام علی (ع)
وَ إِنْ شِئْتَ قُلْتُ فِی عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ( علیهالسلام ) فَلَقَدْ كَانَ یَتَوَسَّدُ الْحَجَرَ وَ یَلْبَسُ الْخَشِنَ وَ یَأْكُلُ الْجَشِبَ وَ كَانَ إِدَامُهُ الْجُوعَ وَ سِرَاجُهُ بِاللَّیْلِ الْقَمَرَ وَ ظِلَالُهُ فِی الشِّتَاءِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ فَاكِهَتُهُ وَ رَیْحَانُهُ مَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ لِلْبَهَائِمِ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ زَوْجَةٌ تَفْتِنُهُ وَ لَا وَلَدٌ یَحْزُنُهُ وَ لَا مَالٌ یَلْفِتُهُ وَ لَا طَمَعٌ یُذِلُّهُ دَابَّتُهُ رِجْلَاهُ وَ خَادِمُهُ یَدَاهُ
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: اگر می خواهی از عیسی بن مریم بگویم ، که سنگ را بالش خود قرار می داد ، لباس پشمی خشن به تن می کرد، و نان خشک میخورد ، نان خورش او گرسنگی ، و چراغش در شب ماه ، و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمین بود ، میوه و گل او سبزیجاتی بود که زمین برای چهار پایان می رویاند ، زنی نداشت که او را فریفته خود سازد و فرزندی نداشته تا او را غمگین سازد ، مالی نداشت تا او را سرگرم کند ، و آز و طمعی نداشت تا او را خوار وذلیل نماید ، مرکب سواری او دو پایش ، و خدمتگذار وی ، دستهایش بود.
بخشی از خطبه 160 نهج البلاغ